نیمه آخر فصل پاییز رو از امروز آغاز کردیم
طبیعت زیبا و رنگارنگ اونقدر اغواگری می کنه که هر روز تقریبا دارم می رم باغ عکاسی..از دیشب اومدیم خونه مامان تا فردا می مونیم..
امروز صبح کلاس شنا داشتم تا ساعت یک و نیم بعد اومدم ناهار خوردم از دو و نیم رفتم باغ عکاسی از پنج شش تا بچه قد و نیم قد تا غروب
بعدم که برگشتم یه چایی خوردم و مامان بساط شام پهن کرد
بعدم خاله اینا اومدن
عکس ها رو دسته بندی کردم واسه مشتریها فرستادم
امیرعلی بشدت آتیش سوزوند امروز
بچه ها رو خوابوندم و حالا با سردرد تشریف آوردم بخوابم..
خوابم نمیبره
روز پربار و قشنگی بود
الهی شکر
الهی شکر