شکر پنیـــــــــــر

شکر پنیـــــــــــر

به اندیشیدن خطر مکن / روزگار غریبیست نازنین
شکر پنیـــــــــــر

شکر پنیـــــــــــر

به اندیشیدن خطر مکن / روزگار غریبیست نازنین

خیلی خجالت کشیدم

جمعه عکاسی دارم و لنز دوربینم دست خواهرجونه و نمی تونه سه روزه از تهران به دستم برسونه..

یه لنز دیگه هم دارم که زیاد واسه عکاسی پرتره مناسب نیست..

خلاصه موندم چیکار کنم..

پیام دادم به دوستم ساره کهربایی که لنز دوربینشون بهم قرض بده 

گفت باید از شوهرش بپرسه

دو ساعت طول کشید و جوابی نداد

خیلی حس بدی بود مشخص بود دوس ندارن لنزو بدن البته حق هم دارن عکاس ها روی تجهیزاتشون حساسیت زیادی دارن..

از ناراحتی ضعف شدی  داشتم..

پیام دادم بهش تشکر کردم و گفتم عکاسی رو کنسل کردم لنز لازم ندارم دیگه..اونم فوری جواب داد و گفت خواهش می کنم..

چقدر خجالت کشیدم..

راستش این روزا خیلی به پول نیاز داریم حتی به صد هزار تومن نیاز دارم واسه همین خواستم هرجور شده این مشتری رو نگه دارم...

تصمیم گرفتم با اون یکی لنزم عکاسی کنم

ان شاءالله عکسای خوبی بشه...

خلاصه خواستم اینجا احساس امشبمو بنویسم تا پشت دستمو داغ کنم و هیچ وقت از کسی تقاضایی نداشته باشم  و اینهمه حس و حال بد تو دلم تلنبار نکنم...