شکر پنیـــــــــــر

شکر پنیـــــــــــر

به اندیشیدن خطر مکن / روزگار غریبیست نازنین
شکر پنیـــــــــــر

شکر پنیـــــــــــر

به اندیشیدن خطر مکن / روزگار غریبیست نازنین

اردیبهشت

اردیبهشت ماه مورد علاقه منه ، دوستای متولد اردیبهشتم بهترین دوستای منن به قول آقوی همساده نمدونم چرا(به لهجه شیرازی) الان اصفهان و شیراز پر از توریسته حیف یه عمر استان فارسی بودم و چهارسال اصفهان زندگی کردم و قدرشو ندونستم یاد روزهای دانشجو بودنم تو اصفهان  بخیر، اردیبهشت که می شد راه می افتادیم میدون امام و منارجنبون و آتشگاه و با زبان دست و پا شکسته سر به سر توریستها می گذاشتیم البته یک بارهم اونها به طور ریشه ای ما رو گذاشتن سرکار ! قضیه از این قرار بود که یک روز من و دوتا از دوست هام دوعدد توریست رو گیر اوردیم و شروع کردیم باهاشون زبانمونو تقویت کنیم!!! خداییش خیلی افتضاح حرف می زدیم و چقدر هم با آب و تاب! اصلا نمی فهمیدن چی می گیم و فقط لبخند می زدند تا اینکه یکیشون یهو به زبان فارسی سلیس اصفهانی گفت حالا رشته تون چی چیس؟ ما رو می گی از خجالت آب شدیم نگو طرف تور لیدر بوده و فقط قیافش شبیه توریستها بود البته اون یکی واقعا خارجی بود و کلی هم بهمون خندید از اون روز به بعد ما آدم شدیم و از یه راه دیگه زبانمونو تقویت کردیم


این روزها همش حس و حال نویسندگی می زنه به سرم بخصوص که ایام کتاب و نمایشگاه هم هست...راستی امروز فردا باید یه سر نمایشگاه بزنم... آاااخ جووون کتااااااب...ازبچگی دوس داشتم نویسنده شم ولی همون اوایل رهاش کردم من کلا اینطوری ام که از یه چیز خوشم اومد باید همون موقع همون بشم وگرنه دچار یأس میشم و می پرم یه شاخه دیگه!!! همسر رو کچل کردم بسکه گفتم نمی دونم استعدادم تو چه زمینه این هست و بعد از هفت سال درس خوندن توی دانشگاااه هنوز نمی دونم راهم چیه..

کممممممممممممک

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد