مگذار که عشق، به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادنِ گلهای باغچه، به عادتِ آب دادنِ گلهای باغچه بدل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ دیگری نیست، پیوسته نو کردنِ خواستنیست که خود پیوسته، خواهانِ نو شدن است و دگرگون شدن.
تازگی، ذاتِ عشق است و طراوت، بافتِ عشق.
چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشی نمیسپارد، مگر یک بار برای همیشه.
جامِ بلور، تنها یک بار می شکند. میتوان شکستهاش را، تکههایش را، نگهداشت. اما شکستههای جام، آن تکههای تیزِ بُرنده، دیگر جام نیست.
احتیاط باید کرد. همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
"بهانهها جای حسِ عاشقانه را خوب می گیرند"...
--------------------
"یک عاشقانه آرام"
نادر ابراهیمی نوسنده ی" یک عاشقانه آرام" چه زیبا گفته:
عشق نجات دادن غریقی است که دیگر هیچ کس به نجاتش
امیدی ندارد.
عشق رجعت به آغازِ آغاز است...
به شروع
به همان لبخند
همان نگاه
همان طعم
اما نه خاطره ی آنها
خود آنها!
و این اثر با صدای پیام دهکردی حکایت دیگری دارد
آهان این الان تبلیغ بود دوست عزیز؟
خیر دوست عزیز
تعریف بود