شکر پنیـــــــــــر

شکر پنیـــــــــــر

به اندیشیدن خطر مکن / روزگار غریبیست نازنین
شکر پنیـــــــــــر

شکر پنیـــــــــــر

به اندیشیدن خطر مکن / روزگار غریبیست نازنین

تی وی سریال تکراری مسافران پخش می کنه...منم نشستم روی مبل یه سرم تو لپ تاپه یه سرمم تو تی وی انگار نه انگار خونم بمب ترکیده و من همین امروز وقت دارم سروسامونش بدم!

همسر امروز صب بیدار شده صبحونه عشقولانه تدارک دیده اومده مثل پرنسس ها منو از خواب بیدار کرده دستمو گرفته برده سر میز بعد تا رفت چایی بریزه دوویدم wc صورتمو آب زدم و مسواک زدم، بیرون که اومدم همسر منتظرم وایساده بود باز دستمو گرفت خرامان خرامان برد سر میز عاشق این رمانتیک بازی های ریز و درشتش هستم...بعد از صبحونه عشقولانه رفت بیرون دنبال کاراش قول گرفته زیاد کار نکنم که بیاد کمک ولی تا بیاد مطمئنن من همه چی رو ردیف کردم...

چقدر خوبه همسر دائم المرخصی باشه ههههه...


دعای امروز: خدایا کمک کن ما با ماشین خودمون بریم سفررررررررر و پدر شوهر رضایت بدهههههههه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد