اونروز پدر شوهری که اینقدر دوسم داشت و هی چپ و راست نیشگونم می گرفت و سر به سرم میذاشت حسابی باهام سرسنگین بود منم داشتم از این بابت دق می کردم ولی غرورم اجازه نمی داد برم معذرت خواهی..
هر چی هم همسرم هلم می داد برم سمتش محکمتر می موندم سرجام...
یه ساعتی رفتیم بیرون که تو ماشین بهم چند تا متلک انداخت و خلاصه ما خوشحال شدیم فکر کردیم داره باهامون راه میاد و نرم میشه ولی به خونه که رسیدیم باز عین چوب خشک و بی انعطاف شد حتی خاطر ملوکانه حاضر نشد عکس دو نفرمون با همسری رو که تازه از آتلیه گرفتیم ببینه و کلی ضایعمان نمود...
منم هر ترفندی می شد به کار بستم بلکه بدون معذرت خواهی بشه سرو تهشو هم آورد ولی نشد، این تو بمیری از اون تو بمیری هایی که من سر همسر در میارم اون با بال و پر افراشته میومد سمتم نبود و ایشون بدون توجه به بنده فقط با همسر حرف می زدن و بی توجهی می کردن...
خلاصه شب که می خواستیم برگردیم رفتم ماچی نمودم و معذرتی خواستم و ایشونم کله مان را ماچید و مارا بخشید! و به من ثابت شد که جوجه تر از این حرفام که بخوام با پدر شوهر در بیفتم!
هرچند در بازگشت کلی با همسر دعوا کردم که مگه من چه اشتباهی کردم که معذرت بخوام؟ چرا باید نظرشو بپذیرم که عزیز باشم؟
همسر هم با این حرفها بنده رو توجیه فرمودن:
احترام به پدر و مادر واجبه...احترام، احترام، احترام
الان به این فکر می کنم که همسرجان درست میگه ما نمی تونیم به این راحتی ها عقاید بزرگترا رو به سمت نظرات خودمون بچرخونیم و حتی اگه نظر ما هم درست تر باشه اونا خودشونو کوچیک نمی کنن که بپذیرن اشتباه کردن بنابراین بهتره ما سکوت کنیم و حرمتشونو نشکنیم..
این بود انشای من!
سلام عزیز دل همین الان وبتو پیدا کردم و دیگه از جام جم نخوردم همه آرشیوتو خوندم عالییییییییییییییییه با بقیه وبلاگایی که دیده بودم خیلی فرق داشت همینم منو جذب کرد طراحی اش فوق العاده اس.... دوس دارم منو پذیری دوشت دالم ایشالا همیشه شاد و خوشبخت باشی
عزیــــــــزم خوشحالم دوست خوبی مثل تو رو پیدا کردم...
موافقم من الان لینکت می کنم
وااااااای چه روز سختی داشتی سمانه جون
واقعا یوقتایی که میدونی حق با توئه چقد عذرخواهی کردن سخته ولی حق با همسریتونه یوقتایی باید یه کارایی رو به خاطر احترام انجام داد چون به قول شما عقایدشون که تغییر نمیکنه پس دلشون شکسته نشه و حرمتشون حفظ شه
چه دکتر باحالیه پس. ایشالا اومدم تهران میام. آدرسشو بهم میدین؟
آره دقیقا من تازه به عمق این قضیه احترام پی بردم
آدرس دقیقشو نمی دونم باید نسخه شو پیدا کنم ولی خیابون شریعتی نرسیده به پل سید خندان خیابان خواجه عبدلله انصاری...اونجا از هرکی بپرسی مطبشو نشونت می ده معروفه
دکتر کاویان منش
شماره مطبشم پیدا کردم واست می فرستم..ولی نیازی به نوبت گرفتن نیست هر وقت بری یک ساعت بعد نوبتت میشه..
آفرین به شما که در آخر این انشا به همچین نتیجه میمون و مبارکی دست یافتی
بله دیگه بالاخره هر انشایی یه نتیجه گیری داره