امشب شب هشتم محرم و ساعت حدود ده شبه تو خونه تنهام همسر جونم رفته هیئت..
از بیرون صدای عزاداری میاد...
دلم گرفته زیارت عاشورا با صدای سماواتی رو با نی نی گولو گوش کردیم و اشک ریختم و دلم سبک شد..
الان گرسنمه ولی هیچی میل ندارم و همین گرسنگی با خودش تهوع میاره..منتظرم همسر از هیئت بیاد و غذا بیاره عاشق غذاهای خوشمزه نذری ام..
چه دلنشین....