دیر اومدم

نمی دونم چرا آبان ماه امسال از دستم در رفت و وبلاگم بدون خاطره ای از آبان امشب به روز میشه! درحالی که اتفاقات خوبی توی این ماه افتاد از جمله اینکه اوایل ماه که واسه سللمت نی نی رفتم سونو متوجه شدم نی نی گولو دخملیه نزدیک ده هفته از زمان سونو  ان تی فکر می کردیم پسر داریم! هر چند خانم دکتر احتمال داده بود که پسره ولی خوب آدمیزاده دیگه هی خیالپردازی می کنه! انشاءالله که سالم و صالح و خوش قدم باشه

اتفاق بعدی اولین تکون های محسوس نی نی موچولم بود که اول فکر می کردم نفخ دارم یا حرکات روده هامه! بعد که دقت کردم دیدم نعععع نی نی داره لگد میزنه قربون اون دست و پای لاغر ضعیفش برم که  واسه من خودنمایی می کنهعاشقشم.. بعد دست همسر رو گذاشتم رو شکمم اونم حرکتشو حس کرد و چشاش آنچنان برقی از خوشحالی زد که برای اولین بار حس کردم نی نی رو از من بیشتر دوس داره

اینم عکسش تو سونو سلامت که حدود 300 گرم بود بچم..

آذر ماهم از راه رسیده و اولین برف پاییزی هم چند روز پیش بارید چیزی به شب یلدا و سالگرد شیرین آشنایی من و همسر باقی نمونده...

امشب شب وفات امام رضا (ع) هستش و دو سه روز دیگه ماه صفر هم تموم میشه..