شکر پنیـــــــــــر

شکر پنیـــــــــــر

به اندیشیدن خطر مکن / روزگار غریبیست نازنین
شکر پنیـــــــــــر

شکر پنیـــــــــــر

به اندیشیدن خطر مکن / روزگار غریبیست نازنین

میگذره

خبری نیست

جوجم خوابه منم کنارش دراز کشیدم و سرم تو گوشیه.. خونه سرده کتری گذاشتم رو گاز بخار بده بدنم انگار سرما رفته داخلش درد داره.. 

همسر بخاطر کار جدیدش تا ساعت هشت شب نمیاد.. خیلی حوصلم سرمیره با اینکه ماشین گذاشته ولی فرصت نمیشه جایی برم رسیدگی به ریحانه خیلی وقتمو می گیره...هوا هم زود تاریک میشه..

چند روز پیش با خواهری رفتیم استخر ریحانم یه دو ساعتی موند پیش باباش...واقعا روحیه گرفتم عالی بود...


نظرات 1 + ارسال نظر
آذرمی دخت یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 02:19 ب.ظ http://azarmedokht.blogsky.com

سلام سمانه جون. خوبی؟ ریحانه جیگر چطوره؟ ببین دیگه باید قید خیلی چیزا رو بزنی و وقتتو وقف جوجه ت بکنی دیگه. مگه این وروجکا واسه آدم وقت دیگه ای هم میذارن

سلام عشقم ممنون اومدی میبینی تو رو خدا وقت ندارم سرمو بخارونم فردا هم مهمون دارم هیچکار نکردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد