شکر پنیـــــــــــر

شکر پنیـــــــــــر

به اندیشیدن خطر مکن / روزگار غریبیست نازنین
شکر پنیـــــــــــر

شکر پنیـــــــــــر

به اندیشیدن خطر مکن / روزگار غریبیست نازنین

سردرگمی

تقریبا تو خونه جدید جا افتادیم و خیلی دوسش داریم مخصوصا پاسیو که با ایده های همسر قراره تبدیل به یه گلخانه خوشکل بشه که دوتایی بشینیم اونجا قهوه بخوریم و گپ بزنیم...یه خرده خرید کوچولو هنوز مونده که ان شاءالله اونم انجام میدیم...

قراره آخر هفته خانواده همسرو دعوت کنیم و از چیدمان خونمون رونمایی کنیم...

 ساعت نزدیک دوازده شبه امیر و ریحانه خوابن منم نشستم پای برنامه خندوانه ولی زیاد حوصلشو ندارم...امروز یه فیلم دیدم یکم کتاب پرنده من خوندم ناهار درست کردم و با ریحانه سر و کله زدم...ساعت ده خوابیدن و من دو ساعته تنهام و فکر می کنم...

تصمیم دارم واسه دکترا بخونم ولی منابع ندارم و باید یه سر بزنم ولایت کتابامو بیارم...عمرم همینطوری داره بی هدف می گذره و خیلی بابتش ناراحتم...به یادگیری چند قلم کار هنری هم فکر می کنم...دلم می خواد خونمو با کارای خودم تزیین کنم..خوشنویسی و شماره دوزی..

فعلا دارم تحقیق می کنم...

در کل حس سردرگمی عجیبی دارم ...فقط از خدا می خوام خودش کمکم کنه راهمو پیدا کنم..داره دیر میشه

نظرات 1 + ارسال نظر
ژیلانوس دوشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 12:18 ق.ظ http://tilkano. blogsky. com

درود بانوی زیبای ایرانی. ..... شبت زیبا
خداوند بزرگ حتما کمک میکنه و هیچ بنده ای رو تنها نمیگذاره. ..... حتما واسه دکترا بخون و ادامه بده. ..... واست آرزوی سلامتی و موفقیت دارم

ممنون انشاءالله... برام دعا کنید..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد