یه مدته حوصله خودمم ندارم چه برسه به نوشتن..الانم اومدم یه چی بنویسم که نوشته باشم و آذر ماهم بی نوشته نمونه...
خلاصه بنویسم:
هوا سرده نمیشه زیاد جایی رفت
عاشق دخملمم
امیر مریضه سرما خورده
مامان تهرانه
دماغم کیپه
امروز مهمون داشتیم عمه امیر و دختر و دامادش و بچه هاش
چیزی به یلدا نمونده