شکر پنیـــــــــــر

شکر پنیـــــــــــر

به اندیشیدن خطر مکن / روزگار غریبیست نازنین
شکر پنیـــــــــــر

شکر پنیـــــــــــر

به اندیشیدن خطر مکن / روزگار غریبیست نازنین

چی بپزم؟

ساعت 12/30 ظهره و من هنوز نمی دونم ناهار چی بپزززم ای خدا....


دیشب با همسر جونم رفتیم کلی خرید کردیم و با اینکه یخچال پره ولی موندم چیکار کنم...می خوام امروز غدای گوشتی نپزم


ماکارونی به فکرم رسیده که اونم چند روز پیش داشتیم...کوکو و کتلتم زیاد واسه ناهار باب میلم نیست...حالا یه فکری می کنم واسش...


دنبال دستور پخت قلیه ماهی اصیل جنوبم که یه بار درس کنم و خواهری و همسرشو دعوت کنم خودمم حسابی هوس کرردم


...تند و ترش به به


 اینم عکس غذای من درآوردی دیشب من و همسر که طعمش هیچ فرقی با پیتزا نداشت کلی حال کردیم دوتایی


اینجا

ترجمه

شبه نشستم پای لپ تاپ و ترجمه می کنم...همسرم امیر خوابه و منم باید این ترجمه رو تا امشب تموم کنم و ایمیل کنم واسه طرف وگرنه آبروم پیش دوستم میره که واسطه شده من انجامش بدم...یک ماه و نیمه که دستمه و تنبلیم میومد انجامش بدم ولی دیگه تمومه...

فردا کلاس GIS دارم...خدا کنه استادش  خوب باشه و وقت و پولم به باد نره...

یک عاشقانه ی آرام

مگذار که عشق، به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادنِ گلهای باغچه، به عادتِ آب دادنِ گلهای باغچه بدل شود!

عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ دیگری نیست، پیوسته نو کردنِ خواستنیست که خود پیوسته، خواهانِ نو شدن است و دگرگون شدن.
تازگی، ذاتِ عشق است و طراوت، بافتِ عشق.

چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشی نمیسپارد، مگر یک بار برای همیشه.
جامِ بلور، تنها یک بار می شکند. میتوان شکستهاش را، تکههایش را، نگهداشت. اما شکستههای جام، آن تکههای تیزِ بُرنده، دیگر جام نیست.

احتیاط باید کرد. همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.

"
بهانهها جای حسِ عاشقانه را خوب می گیرند"...
--------------------
"
یک عاشقانه آرام"

روزهای پر از عشق

درسته این روزها در سرما خوردگی به سر می برم ولی همسر مثل پروانه دورم می چرخه

زیباست ...

تنهایی

امشب حس خوبی ندارم... خیلی تنهام و یه نفرم بی خیال درحال خرو پف کردنه